، تا این لحظه: 10 سال و 7 روز سن داره

بهترین حس

روز مادر+37 هفته

 زیبا ترین هدیه خدا برای من و بابات وجود زیبای تو بود امروز روزه مادره و من معنی واقعی این روز رو با حضور تو حس کردم من بهترین هدیه رو از تو میگیرم وقتی لگد میزنی وقتی  حرکت میکنی تو به من لبخند رو هدیه میکنی,  وقتی با هر قسمت بدنت به یه جای شیکمم ضربه میزنی حتی درد و ناله ای که بعد این فشارها به بدنم میاد هم بهترین هدیس دردونه من  این روزا و شبا با دردای جدیدی همراه شده دردایی که خبر از نزدیک شدن لحظه دیدار میده خستیم خسته انتطار خسته از بی قراری برای بو کردن عطر تنت که بوی بهشت رو میده شک ندارم با بغل کردنت تمام دردها رنج ها خستگی های نه تنها این 9 ماه بلکه تمام ماه های عمرم تموم میشه -------...
31 فروردين 1393

اولین ساعات از آغاز 36 هفتگی

این شبا و روزا همه جور دردی به سراغم میاد و مثل همیشه با فکر اینکه دیگه زمان زیادی برای به آغوش کشیدنت نمونده تحملشون میکنم دوشنبه 18 فروردین کنترل و چکاپ داشتم که همه چی رو به راه بود و دکتر حسابی به شیکم صاف و سفتم می خندید میگفت مثه سنگه ای ول   قرار بود معاینه داخلی انجام بده که گفت چون احتمال لک بینی یا آبریزش هست و با توجه به اینکه میخوای طبیعی زایمان کنی و هنوز 1 ماه دیگه تا تاریخ زایمانت مونده معاینه باشه برای 1 اردیبهشت که یک سونو هم باید اون روز انجام بدم گفت باید از اول اردیبهشت آماده باش باشی امکان داره که زودتر بیاد من که دوست دارم 9 ماه و 9 روز و 9 ساعت و ... کامله کامل بشه ولی باور که خسته شدم مامان جون  شبا...
21 فروردين 1393

سیسمونی 3+ بای 33 های 34

اینا هم چند تا تیکه از سیسمونیته که جا مونده بود  و قسمت نشد بزارم برات شانس قشنگم دیشب رفتیم برای خرید سرویس چوب که وسط راه زنگ زدن که داره برامون مهمون میاد و نمی شد بگیم یه شب دیگه و برگشتیم   این پیشوله رو خودم خیلی دوس میدارم  قبل اینکه بدم تو باهاش بازی کنی باید حتما بشورمش زیاد نتونستم برات اسباب بازی بخرم من تو رو تو اینا تصور که میکنم میخوام قورتت بدم اینم یه شیر دوش و یه آبمیوه خوری و یه دونه شیشه شیر دیگه چیکو که اینم ضد نفخه از این مدلی که سرش کجه بعد آقاهه هی میگفت این چون شبیه سینه مادره نی نی ها  نفخ نمی کنن و دوست دارن و این حرفا بعد من با خودم گفتم تو اگه پسر منی از 1 روز...
7 فروردين 1393

اولین پست سال 93+ انتخاب اسم

گوگولی مامان  به همین زودی 4 روز از سال 93 گذشت خدارو شکر شروع خوبی داشتیم مخصوصا اینکه خدا حسابی سورپرایز کرد و روز اول و دووم رو با یه برف باحال برای همه مشهدی ها زیبا تر کرد - جز حمد و ستایش خدا این روزها هیچ کاری ندارم از همه لحاظ باید شکرش کنم هم وجود تو پسره وروجک و هم شروع زیبای سال جدید و هم نزول این همه برکت و رحمت - روز اول عید با بابایی تصمیم گرفتیم که یگه برات یه اسم انتخاب کنیم و به نتیجه برسیم لیست اسما رو برسی کردیم دوباره یه گشتی تو نت زدیم و خلاصه به این نتیجه رسیدیم که اسمتو بزاریم: پــــوریـــــــا روز اول عید رو رفتیم دیدن بزرگترهای فامیل و همه از تو میپرسیدن و حسابی مشتاق دیدن تو هستن امس...
4 فروردين 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهترین حس می باشد